می شود وقت های تنهایی چشم در راه یک نفر باشی کز کنی کنج دنج هر روزت توی رویاش دربدر باشی درشلوغی عصر تابستان بنشینی شبیه جن زده ها گم شوی توی آلبوم عکسش از خودت نیز بی خبر باشی زیر بار غمی که سنگین است خم شوی وتحملش بکنی روی دیوار مثل یک گنجشک یله اما شکسته پر باشی در زمستان، بهار در ذهنت بشوی یک درخت خشکیده حال بعد بهار و تابستان فکر همراهی تبر باشی مثل یک چلچله که خسته شده زیر یک شیروانی متروک دل ببندی به خانه گلی ات محو زیبایی سفر باشی #محمدصدوقی باشی ,تابستان منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مرکز خرید و فروش گوشی کارکرده و دست دوم فروشگاه اینترنتی فرش 1000 شانه فروشگاه معرفی اجناس دانلودستان دانلود برای شما جوانسازی صورت پابجی سنتر